بسم الله
سلام
و او با درختی و دریایی و جاده ای در سینه اش به اینجا و آنجا و به هرجا رفت . تا به آینه ای رسید . به آینه گفت : من آدمم و قلبم را در بهشت جا گذاشتم . تو می دانی من چگونه می توانم دوباره قلبم را پیدا کنم ؟
آینه گفت : قلبها و آینه ها به هم شبیه اند . آینه ها می شکنند و قلبها هم .آینه ها غبار می گیرند و قلبها هم . آینه ها نشان می دهند و قلبها هم .
من می روم تا قلبم را پیدا کنم . و شاید آنجا که قلب آینه ای هست ، قلب تو هم باشد .
و آینه هر روز خودش را پاک کرد و پاک کرد و پاک کرد ، از هر غبار و هر ذره و هر لکه ای . و هر روز شفاف تر و هر روز زلال تر و هر روز صاف تر .
آنوقت روبروی هر لبخندی نشست و روبروی هر اشکی و روبروی هر شکفتن و هر پژمردنی ، روبروی هر طلوع و غروبی ، روبروی هر پائیز و بهاری . روبروی هر غم و شادی و ترانه و سوگی . آینه هیچ چیز نداشت و همه چیز داشت . آینه هیچ کس نبود و همه کس بود .
آینه خودش را به او داد ، تا او بداند که قلبها همان آینه ها هستند .
***
و او با درختی و دریایی و جاده ای و آینه ای در سینه اش به اینجا و به آنجا و به هرجا رفت ، تا به ستاره ای رسید و به سنگ ریزه ای و به نسیمی و به شعله ای و به پرنده ای و به گُلی . و به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگی . و ستاره به او کهکشانی داد و سنگریزه به او کوهی ؛ و نسیم به او طوفانی و شعله به او آتشفشانی و پرنده به او آسمانی و گل باغی را ...
و روزی رسید که در سینه اش دشتی بود که پلنگان و آهوان در آن باهم می دویدند ؛ و آسمانی که کبوتران و عقابان با هم در آن پرواز می کردند و اقیانوسی که در آن نهنگان و عروسان دریایی با هم می رقصیدند .
روزی رسید که در سینه اش جاده ای بود که آرزوهای دور و دعاهای ناممکن را به مقصد می رساند . و کهکشانی که هر ستاره اش چراغ خانه ای را روشن می کرد و باغی که هر گلش لبخندی بود که بر لبی می نشست . بر لب هر کودک و هر پیر و هر جوانی . بر لب هر زرد و سفید و سرخ و سیاهی .
***
و حالا او قلبش را پیدا کرده بود ، قلبی که نامش جهان بود . جهان بزرگ بود اما او از جهان بزرگتر زیرا که جهان را در سینه اش جا داده بود .
او چمدان کوچکش را همینجا گذاشت ؛ زیرا دیگر نیازی به آن نداشت . اما قلبش را با خودش برد و این زیباترین چیزی بود که می توانست با خود ببرد
پایان
پ ن : این متنو خیلی دوست داشتم.... خیلی ......
به گنجشک ویزا ندادند
ولی او پرید
گذر نامه اش آسمان بود
پ ن : دلم گرفته.. احساس تنهایی میکنم.. احساس میکنم دیگه هیشکی و ندارم.. تنهای تنها ... تنها تر از تنهایی......
پ ن : حلالم کنید
پ ن : یا علی